در حاشیه برگزاری دهمین همایش مبارزه با فساد، یادداشت دبیر اتحادیه در سایت اتاق تهران: «چرا فساد بد است؟»
«در یک محیط کسبوکار فسادآلود، خالی از اعتماد و مملو از رقابت غیرمنصفانه، ریسک بالا رفته و این سبب بالا رفتن هزینههای کسبوکار میگردد. پس فساد، فارغ از شرارتهای آن از نظر معنوی، دقیقا از جنس هزینه برای بنگاه است و سود تمام کسبوکارها را کاهش میدهد. از این منظر، تن دادن به فساد توسط یک بنگاه برای منافع کوتاهمدت و زودگذر، دقیقا برابر با زیان کل جامعه است. فساد ماهیتا امری بسیار عملگرا، پویا و انعطافپذیر است و همواره میتوان روشی خلاقانه برای تن دادن به آن یافت. در مقابل، راستکرداری یعنی اینکه گرچه که راه به سوی فساد اصولا هموار است، اما برای خود و اطرافیان ما کمهزینهتر است که خویشتندار باشیم و به آن مسیر نرویم. شخص راستکردار، نه به خاطر ترس از مجازات یا هر اهرم سلبی و قهری دیگر، بلکه از روی درک و درایت از امر «هزینه و فایده» تن به فساد نمیدهد.»
نگاهی کاملا مادی به فساد و راستکرداری
چرا فساد، بد است؟
امین صدرنژاد
نایبرئیس کمیسیون حکمرانی سازمانی اتاق تهران
مقدمه
مدرنیته و عصر روشنگری در اروپا، با اندیشههای اندیشمندان بزرگی چون باروخ اسپینوزا[۱] و امانوئل کانت[۲] در اسطورهزدایی از فراگفتارها، با ابزاری به نام دانش آغاز گردید. کانت در کتاب نقد عقل محض[۳] در جواب این پرسش بنیادین که «چه چیزهایی را میتوان دانست یا چه سوالهایی را میتوان پاسخ داد؟» چنین نوشت که ما جهان را آنقدر میتوانیم بشناسیم و از آن بدانیم که برایمان محسوس (شهودی، آبجکتیو) و قابل تجربه باشد. اسپینوزا نیز روایت هر رویدادی که با قوانین طبیعی ناسازگار باشد، را نقل قولی بیاساس یا بازنمایی استعاری یا تمثیلی آموزهای اخلاقی تفسیر کرد.
از این منظر در این یادداشت بر آنم که با نگاهی کاملا مادی، فیزیکی و آبجکتیو، به آثار تن دادن به فساد و مفهومی در تضاد با آن، یعنی راستکرداری[۴] بپردازم و از مفاهیم معنوی، متافیزیکی و سابجکتیو گذر کنم. منباب توضیح، سابجکتیو یا انتزاعی، هر آن چیزی است که در درون ذهن ما باشد و آبجکتیو یا شهودی، هر آن چیزی است که بیرون از ذهن ما باشد.
دروغگو دشمن خداست و دشمن جامعه
اولین باری که شخصا با شرارتهای دروغ و دروغگویی با نگرشی شهودی آشنا شدم، تقریبا دو دهه از زندگیام گذشته بود. موضوع از این قرار بود که مخاطب پرسش چرا دروغ بد است قرار گرفتم، اما بنا شد که پاسخهایم از جنس پاسخهای فیزیکی و دنیوی باشد، نه آموزههای دینی، اخلاقی و آثار اخروی آن. دقیقا آنجا بود که برای اولین بار فهمیدم دروغ، اثری اجتماعی دارد به نام از میان رفتن اعتماد و از میان رفتن اعتماد، به مرور سبب فروپاشی یک جامعه میگردد.
سالها از آن پرسش گذشت تا در بهار امسال، در یکی از پنلهای تخصصی بیستویکمین دوره کنفرانس جهانی مبارزه با فساد با موضوع «توانمندسازی بنگاههای کوچک و متوسط برای اجرای پایش و مشاوره در اقدام جامع مبارزه با فساد[۵]» شرکت کنم. موضوع بیشتر از آن جهت برایم جذاب بود که ۹۲ درصد از بنگاههای اقتصادی کشور SME[6] هستند و بنگاه اقتصادی من نیز در این دسته قرار میگیرد.
از طرف دیگر SMEها به دلیل تعداد زیاد و گستردگی گسترهی فعالیت خود در جامعه، تأثیرگذاری بالایی بر تمامی مناسبات اجتماعی دارند. همچنین، تابآوری SMEها در برابر تکانههای فضای کسبوکار کمتر از بنگاههای بزرگ است؛ خواه این تکانهها متأثر از فساد باشد، خواه عوامل دیگر.
در این پنل، دقیقا اولین جملاتی که در خصوص تأثیر فساد بر SMEها توسط سخنران نیجریهای بیان شد چنین بود: «فساد، در درجهی اول اعتماد میان بنگاه اقتصادی و مشتریان را خدشهدار نموده و پس از آن، اعتماد میان مشتریان و همکاران وی [یعنی کل یک صنف] را خدشهدار مینماید».
اعتماد، دارایی یک بنگاه است و فساد، هزینهای در سبد کل جامعه
فرهنگ عمومی ما در دوگانههایی همچون راستکرداری و فساد، عموما نگرشی معنوی، اسطورهای و سابجکتیو دارد. البته اینکه آیا ریشهی این طرز نگرش در وارداتی بودن امر مدرنیته به کشور است یا شکست گفتمانی حاکمیت و فرسودن سرمایهی اجتماعی زیر پرچم اخلاق و معنویات، موضوع این یادداشت نیست[۷].
اما نگاهی مادی و دنیوی به امر اعتماد، راستکرداری و فساد در فضای کسبوکار چنین تصویری را مجسم میکند که بقا و فعالیت SMEها در درجهی اول در گروی اعتماد میان ایشان و مشتریان ایشان است و پس از آن تابع سلامت کلی محیط کسبوکار. چرا که شاید بنگاههای بزرگ با بهرهگیری از ابزارهایی در بازاریابی، تبلیغات، برندسازی، خلق ارزش انتزاعی و پروپاگاندا بتوانند برای محصول خود مشتری جذب کرده و یا رسواییهای خود در مناسبات فسادآلود را لاپوشانی کنند، اما چنین امکاناتی برای بنگاههای کوچک عموما فراهم نیست.
بنابراین آنچه باعث پیوند میان مشتریان و بنگاههای کوچک میشود، خصوصا در فعالیتهایی چون کسبوکارهای سنتی، خانوادگی، محلی، پیشهوری و…، در درجهی اول اعتماد است. اهمیت اعتماد در فضای کسبوکار آنچنان است که به باور بسیاری، اعتماد اولین و مهمترین دارایی یک بنگاه بوده و سایر داراییهای نقدی و غیرنقدی که بناست در فعالیت اقتصادی به سرمایه و درآمد تبدیل شوند، بعد از اعتماد قرار میگیرند.
مهمتر از همه، در یک محیط کسبوکار فسادآلود، خالی از اعتماد و مملو از رقابت غیرمنصفانه، ریسک کسبوکار بالا رفته و این سبب بالا رفتن عدم قطعیتها و هزینههای کسبوکار میگردد و به بیان نوین آن، هزینهی بیمهی سرمایهگذاری را افزایش میدهد.
پس فساد، فارغ از شرارتهای آن از نظر معنوی، دقیقا از جنس هزینه برای بنگاه است و سود تمام کسبوکارها را کاهش میدهد. مابهازایی کاملا واقعی، زمینی و از جنس پول! از این منظر، تن دادن به فساد توسط یک بنگاه برای منافع کوتاهمدت و زودگذر، دقیقا برابر با زیان کل جامعه است.
راستکرداری، یک تغییر گفتمان جهانی است
فساد ماهیتا امری بسیار عملگرا[۸]، پویا و انعطافپذیر است و همواره میتوان روشی خلاقانه برای تن دادن به آن یافت، آنچنان که هیچکس هم متوجه نشود! در مقابل، راستکرداری یعنی اینکه گرچه که راه به سوی فساد اصولا هموار است، اما برای خود و اطرافیان ما کمهزینهتر است که خویشتندار باشیم و به آن مسیر نرویم.
راستکرداری داوطلبانه، آگاهانه و درونی است و سویهای کاملا ایجابی دارد. یعنی شخص راستکردار، نه به خاطر ترس از مجازات یا هر اهرم سلبی و قهری دیگر، بلکه از روی درک و درایت از امر «هزینه و فایده» تن به فساد نمیدهد.
اصلا شکلگیری این گفتمانها هم از آنجاست که اکثر شرارتهایی که در جنبشهای آزادیخواهانه و دموکراتیک در جهان، از صحنه سیاسی جوامع زدوده شد (مثل زورگویی، بردهداری، استبداد، استثمار، تنبیه و مجازات بدون دادگاه و حق دفاع و بدون وکیل و…) و اصول دموکراتیک بر تاخت و تاز اسب مستبدان بر جامعه افسار زد؛ با سیطره نئولیبرالیسم بر اقتصاد جهان در پس جنگ جهانی و هنگامهی جنگ سرد، در سطح شرکتی و حریم خصوصی اشخاص بازتولید و پدیدار شدند. به بیانی، عملا مالکان شرکتها، مایملک خود را همانسان اداره کردند که اشراف و اربابان بزرگ املاک خود را در دوران قرون وسطی و عصر فئودالیسم.
حرکت بشر به سوی مدرنیته و افزایش آگاهیهای عمومی، سبب شدهاست که امروزه با گفتمان غالب در حکمرانی سازمانها با نقشآفرینی بخش خصوصی (کارگران و کارفرمایان) و جامعهی مدنی، با سرعت و شدت به تغییر گرایش یابد و عملا دنیا در حال گذار به سوی حاکم کردن اصول دموکراتیک در حریم خصوصی اشخاص پیش رود.
در ایران اما اگر از بزرگان خود بپرسیم، گواه میدهند که در بازار همین شهر، روزگاری قول شفاهی یک فعال اقتصادی، حکم تعهدی لایتغیر را داشت. به مرور قول شفاهی تبدیل به سند مکتوب شد و سند مکتوب، مقید به هزاران قید و اما و اگر. همین یک مثال از دشوارتر شدن تعهد دادن و عمل به آن، نشان میدهد که جامعه ما، چه سیر قهقرایی را در راستکرداری طی کردهاست و چقدر برای خود هزینه تراشیدهاست.
پس بر ماست که چه در جایگاه شخص حقیقی و چه در جایگاه فعال شرکتی و تشکلی که قرار داریم، به صورت فعال، خلاقانه و پیوسته به فساد تن نداده و بخشی از این تغییر گفتمان جهانی در مبارزه با فساد شویم. باشد که روزی سرریز و تجمیع راستکرداری همه ما در بخش خصوصی و جامعه مدنی، سبب کاهش فساد و به دنبال آن کاهش هزینههای زندگی در این کشور گردد.
دهمین دوره همایش مبارزه با فساد، نوزدهم آذرماه (مصادف با هشتم دسامبر، روز جهانی مبارزه با فساد) با شعار «راستکرداری در کسبوکار» توسط اتاق تهران و با محوریت کمیسیون حکمرانی سازمانی برگزار میشود.
[۱] Baruch Spinoza
[۲] Immanuel Kant
[۳] Critique of Pure Reason
[۴] Integrity
[۵] Empowering Small Business to Conduct Monitoring, Advocacy through Collective Action
[۶] Small and medium-sized enterprises
[۷] شک ندارم اکثر خوانندگان این سطور از خواندن عباراتی چون «راستکرداری»، «درستمنشی»، «پرهیزگاری»، «تقوا» و… در ترجمه واژه Integrity حس خوشایندی پیدا نمیکنند، چرا که این واژهها در چند دههی اخیر به بیاخلاقانهترین شکل ممکن، به ابتذال کشیده شدهاند و از همین روی، ترجمه Integrity به فارسی برای من و همکارانم تاکنون چالشی جدی بودهاست.
[۸] Pragmatic